زمانی خود شناس و در مکان باش: تاملی در نسبت معرفتی خود و دیگری
* عطار. جوهر الذات. دفتر اول: زمانی خود شناس و در مکان باش/ به همت برتر از کون و مکان باش
روح، ابتدا خود را می شناسد و در مسیر حرکت شناخت خود اقدام به شناخت دیگری می کند. خودآگاهی و خودشاسی مقدم بر شناخت دیگری است. سوژه تا به خود احاطه نیابد از شناخت دیگری ناتوان است. هگل، در کتاب پدیدارشناسی روح در بخش خدایگان و بنده اشاره به آگاهی و خود می کند. او فیلسوف را کسی می داند که استقلال خود از متعلقش را کشف کرده و اذعان دارد که فیلسوف باید این نتیجه را مبرهن بداند که شرط ضروری حصول استقلال مطلق، همانا بازشناسی متقابل یا خودآگاهی در مقام روح است. در مسیر دیالکتیکی خودآگاهی روح، سوژه می پذیرد که جز او دیگری و دیگرانی هستند. اما ذهن همچنان می خواهد برتری و استقلال خود را نسبت به دگر اثبات کند. روح در سیر دیالکتیکی خودآگاهی اش خواهد فهمید که استقلال وی مستلزم شأن برابر و مستقل دادن به دیگران است.
مرحله اول این سیر لزوم بازشناسی است که خود، در این مرحله کاری می کند تا دیگران او را به رسمیت شناسند. خود تنها زمانی می تواند استقلالش را احراز کند که بر جهان خویش سیطره یابد و تنها زمانی می تواند چنین سیطره ای را بر جهان تحمیل کند، که موجوداتِ جهانِ خویش را وادار به اطاعت از دستورهای خود ساز
د.
مرحله دوم نزاع زندگانی و مرگ است. خود که بر آن است تا دیگران او را به رسمیت بشناسند با آنان به نزاع بر سر زندگانی و مرگ بر می خیزد. چون آنان نیز می کوشند استقلالشان را به رخ خود بکشند. رقابت خود با دیگران بر خلاف وضع طبیعی هابز، برای اثبات شأن عقلانی خویش است.
مرحله سوم شفقت نسبت به خصم است. چون باید دیگری در کار باشد تا خود را بشناسد. لذا خود ناگذیر است دشمن خویش را نگاه دارد و با او شفقت ورزد.
مرحله چهارم ورود به رابطه خدایگان و بنده است. خود نه باید دیگری را هلاک سازد و هم می خواهد از خود در برابر حملات وی محافظت کند، پس باید او را بنده و برده خویش کند.
مرحله پنجم تلاش برای ایجاد رابطه بین خدایگان و بنده است. این که بنا باشد یک بنده به شناخت خدایگان بپردازد برای خدایگان بی ارزش است. چون او در مقام آگاهی نیست. این بازشناسی، بازشناسی عقلانی موجود دیگری نیست. حتی شان خدایگان نیز کاهش می یابد.
مرحله ششم رهایی بنده است. خدایگان ناگذیر است برای آن که شأن خود را به عنوان موجودی مختار حفظ کند، شأن بنده را هم به عنوان موجودی مختار به رسمیت بشناسد. چه این بار دیگر نه بنده ای خوار و فاقد آگاهی، که دیگریِ برابر او را تصدیق می کند.
این چنین است که خود از شناخت خویش شروع می کند و بر عناصر جهان خویش آگاهی می یابد. تا خود بر خویشتن و جهان خویش تسلط نیابد از شناخت دیگری و حتی از درک هستی وی و در نتیجه تسلط بر او عاجز و درمانده است. در نتیجه خود غیر غربی در مسیر تحقق شناخت و اعمال اراده و قدرت، ابتدا باید خود را بازشناسد و عناصر جهان خویش را دریابد. مطالعات شرق شناسی همزمان با نضج و نمو پارادایم آگاهی در غرب و خودشناسی صورت گرفته توسط غرب شکل می گیرد. خود غربی چون به خویشتن رجوع می کند و به شناخت خویش می پردازد متوجه دیگری خویش؛شرق؛ می شود و دپارتمان ها و دانشکده های شرق شناسی تأسیس و تکثیر می گردد. وقتی خود شروع به شناخت خود می کند در مسیر خودشناسی به وجود دیگری و ضرورت شناخت وی پی می برد و در ابتدا با شناخت دیگری در جایگاهی پست، به مرور او را چونان خویش و در جایگاهی برابر با خود در می یابد.
دوره های غرب شناسی در ایران، شیپور را از سر گشادش می نوازند. چرا که قبل از احاطه به جهان زیسته خویش، مخاطب را با دیگری غربی مواجه می کنند. مواجهه ای که قبل از درک ضرورت آن و قبل از مواجهه با خویشتن خویش صورت می گیرد و هرگز جایگاهی حقیقی و ضروری نمی یابد. استغراب در مقابل استشراق واژه ای است تازی و برابرنهاد غرب شناسی. باب استفعال بر نوعی طلب دلالت دارد. وقتی سخن از طلب است باید طالبی باشد که مطلوب را بطلبد. طالب، خود است که خویش را دریافته و به عناصر جهان خویشتن آگاهی یافته است. در مسیر حرکت، خود متوجه دیگری می شود و تکمیل شناخت خویش را در گرو شناخت دیگری می یابد. هر نوع دیگری شناسی ذیل خودشناسی قابل درک و فهم است. اما شروع از غرب شناسی بدون توجه جدی به جهان خویش و عناصر آن موضعی منفعلانه را هشدار می دهد که همواره قابل تردید و ابهام و پرسش و بر هم زننده مکان و حیّز طبیعی مراتب معرفت است.
- ۹۳/۰۴/۱۶
وضع طبیعی هابز؟؟؟
روایت من عرف نفسه فقد عرف ربه چه می شود....کسی که خود را بشناسد خدای خود را می شناسد یا من دچار تناقض شدم یا ....
یه راهنمایی ازتون می خوام برای پایان نامه می خوام مباحث فلسفی و کلامی موضوع باشه و استادمون فرمودن روی تساهل و تسامح کار کن اما مطالعاتی که داشتم بیشتر سر درگمم کرده و احساس می کنم نیاز داره شخص حقوق دانی در کنارم باشه ....به نظر شما چه موضوعی خوبه که روش کار بشه و البته نیاز جامعه هم باشه...و اینکه استادی سراغ دارید تا بشه از ایشون کمک گرفت؟
ممنون میشم کمکم کنید.یاحق